هم‌راستایی (Alignment)
Alignment
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ اطمینان از اینکه Ø§Ù‡Ø¯Ø§ÙØŒ خروجی‌ها Ùˆ Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒ یک سیستم هوش مصنوعی با اهدا٠و ارزش‌های انسانی همسو است. این امر به ویژه در سیستم‌های Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØªÙ‡ Ú©Ù‡ ممکن است Ø±ÙØªØ§Ø±Ù‡Ø§ÛŒÛŒ را توسعه دهند Ú©Ù‡ به ØµØ±Ø§ØØª در نظر Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ نشده‌اند، اهمیت دارد.
مثال: اطمینان از اینکه یک چت‌بات برای سلامت روان، صر٠نظر از درخواست‌ها، هرگز اقدامات مضر را توصیه نمی‌کند.
رابط برنامه‌نویسی کاربردی (API) (Application Programming Interface (API))
Application Programming Interface (API)
مجموعه‌ای از قوانین Ùˆ پروتکل‌های تعری٠شده Ú©Ù‡ به سیستم‌های Ù†Ø±Ù…â€ŒØ§ÙØ²Ø§Ø±ÛŒ مختل٠اجازه می‌دهد تا با یکدیگر ارتباط برقرار کرده Ùˆ داده‌ها را تبادل کنند.
مثال: Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از API OpenAI برای ارسال یک درخواست Ùˆ Ø¯Ø±ÛŒØ§ÙØª پاسخ تولید شده توسط مدل زبان در برنامه وب شما.
هوش مصنوعی عمومی (AGI) (Artificial General Intelligence (AGI))
Artificial General Intelligence (AGI)
یک Ø´Ú©Ù„ نظری از هوش مصنوعی Ú©Ù‡ می‌تواند هر کار Ùکری را Ú©Ù‡ یک انسان قادر به انجام آن است، انجام دهد. این سیستم یادگیری را در ØÙˆØ²Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ مختل٠تعمیم می‌دهد.
مثال: یک سیستم AGI می‌تواند آهنگسازی، جراØÛŒ Ùˆ آزمون ÙلسÙÙ‡ را بدون برنامه‌نویسی خاص هر کار، یاد بگیرد.
هوش مصنوعی (AI) (Artificial Intelligence (AI))
Artificial Intelligence (AI)
شبیه‌سازی هوش انسانی در ماشین‌هایی Ú©Ù‡ برای تÙکر، استدلال Ùˆ عمل مستقل برنامه‌ریزی شده‌اند.
مثال: هوش مصنوعی دستیارهای شخصی مانند سیری و سیستم‌های رانندگی خودکار مانند تسلا اتوپایلوت را نیرو می‌بخشد.
اخلاق هوش مصنوعی (AI Ethics)
AI Ethics
رشته‌ای Ú©Ù‡ به پیامدهای اخلاقی توسعه Ùˆ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از هوش مصنوعی، از جمله Ø§Ù†ØµØ§ÙØŒ ØØ±ÛŒÙ… خصوصی، پاسخگویی Ùˆ عدم تبعیض می‌پردازد.
مثال: ایجاد دستورالعمل‌هایی برای جلوگیری از تبعیض الگوریتم‌های استخدام بر اساس جنسیت یا قومیت.
هوش Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ (Augmented Intelligence)
Augmented Intelligence
مدلی مشارکتی که در آن هوش مصنوعی به جای جایگزینی، هوش انسانی را تکمیل و تقویت می‌کند.
مثال: ابزارهای رادیولوژی مبتنی بر هوش مصنوعی که ناهنجاری‌ها را برای پزشکان برجسته می‌کنند و پزشکان تشخیص نهایی را انجام می‌دهند.
عامل خودکار (Autonomous Agent)
Autonomous Agent
یک سیستم هوش مصنوعی که قادر به تصمیم‌گیری و انجام اقدامات برای دستیابی به اهدا٠خود بدون دخالت انسان است.
مثال: یک ربات تØÙˆÛŒÙ„ خودکار Ú©Ù‡ خیابان‌های شهر را پیمایش کرده Ùˆ به طور مستقل از موانع اجتناب می‌کند.
پس‌انتشار (Backpropagation)
Backpropagation
تکنیکی برای آموزش شبکه‌های عصبی با به‌روزرسانی وزن‌ها به صورت معکوس از لایه‌های خروجی به ورودی، با ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ کردن خطاهای پیش‌بینی.
مثال: در آموزش طبقه‌بندی‌کننده‌های تصویر برای کاهش نرخ خطا در تشخیص ارقام دست‌نویس Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
سوگیری (سوگیری الگوریتمی) (Bias (Algorithmic Bias))
Bias (Algorithmic Bias)
جانبداری ناخواسته و سیستماتیک در خروجی‌های هوش مصنوعی به دلیل داده‌های آموزشی نامتعادل یا غیرنماینده.
مثال: یک سیستم تشخیص چهره Ú©Ù‡ به دلیل کمبود نمایندگی در داده‌های آموزشی، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ رنگین‌پوست را بیشتر اشتباه تشخیص می‌دهد.
داده‌های کلان (Big Data)
Big Data
مجموعه‌های داده بسیار بزرگ Ú©Ù‡ برای ذخیره، تجزیه Ùˆ تØÙ„یل Ùˆ استخراج ارزش به ابزارهای خاصی نیاز دارند Ùˆ اغلب برای آموزش مدل‌های هوش مصنوعی Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شوند.
مثال: Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از میلیون‌ها تعامل کاربر برای آموزش موتورهای توصیه برای Ù¾Ù„ØªÙØ±Ù…‌های تجارت الکترونیک.
مدل جعبه سیاه (Black Box Model)
Black Box Model
نوعی مدل هوش مصنوعی یا یادگیری ماشین Ú©Ù‡ منطق داخلی آن به Ø±Ø§ØØªÛŒ توسط انسان قابل ØªÙØ³ÛŒØ± نیست Ùˆ درک Ù†ØÙˆÙ‡ تصمیم‌گیری را دشوار می‌کند.
مثال: یک شبکه عصبی عمیق Ú©Ù‡ برای تأیید وام Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود اما هیچ ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ø±ÙˆØ´Ù†ÛŒ برای دلیل پذیرش یک متقاضی Ùˆ رد دیگری ارائه نمی‌دهد.
Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§Øª شناختی (Cognitive Computing)
Cognitive Computing
سیستم‌های هوش مصنوعی Ú©Ù‡ برای شبیه‌سازی ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ Ùکری انسان، مانند استدلال Ùˆ یادگیری، با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تکنیک‌هایی مانند NLP Ùˆ تشخیص الگو طراØÛŒ شده‌اند.
مثال: یک سیستم Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§Øª شناختی Ú©Ù‡ به متخصصان ØÙ‚وقی در تجزیه Ùˆ تØÙ„یل قوانین پرونده Ùˆ پیش‌بینی نتایج Ú©Ù…Ú© می‌کند.
بینایی کامپیوتر (Computer Vision)
Computer Vision
ØÙˆØ²Ù‡â€ŒØ§ÛŒ از هوش مصنوعی Ú©Ù‡ به کامپیوترها امکان ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ پردازش داده‌های بصری مانند تصاویر Ùˆ ویدئو را می‌دهد.
مثال: سیستم‌های تشخیص چهره Ú©Ù‡ با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از بینایی کامپیوتر، Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ را در Ùیلم‌های امنیتی شناسایی می‌کنند.
پیکره (Corpus)
Corpus
مجموعه بزرگی از متون نوشتاری یا Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ برای آموزش مدل‌های زبان Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: مجموعه داده Common Crawl یک پیکره وب عمومی است Ú©Ù‡ برای آموزش مدل‌های زبان بزرگ مانند GPT Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
رانش داده (Data Drift)
Data Drift
پدیده‌ای که در آن داده‌های ورودی در طول زمان تغییر می‌کنند و باعث کاهش عملکرد مدل می‌شوند.
مثال: یک مدل نگهداری پیش‌بینانه برای تجهیزات صنعتی با معرÙÛŒ Ùناوری سنسور جدید، دقت کمتری پیدا می‌کند.
برچسب‌گذاری داده (Data Labelling)
Data Labelling
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ ØØ§Ø´ÛŒÙ‡â€ŒÙ†ÙˆÛŒØ³ÛŒ داده‌ها با برچسب‌ها یا برچسب‌ها برای مناسب‌سازی آن‌ها برای یادگیری نظارت‌شده.
مثال: برچسب‌گذاری هزاران تصویر تومور به عنوان خوش‌خیم یا بدخیم برای آموزش مدل تشخیص سرطان.
کاوش داده (Data Mining)
Data Mining
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ کش٠الگوهای معنی‌دار، همبستگی‌ها Ùˆ ناهنجاری‌ها در مجموعه داده‌های بزرگ.
مثال: Ø®Ø±Ø¯Ù‡â€ŒÙØ±ÙˆØ´Ø§Ù† از کاوش داده برای شناسایی اینکه Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ Ú©Ù‡ پوشک می‌خرند، اغلب آبجو نیز می‌خرند، Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کنند.
یادگیری عمیق (Deep Learning)
Deep Learning
زیرمجموعه‌ای از یادگیری ماشین Ú©Ù‡ از شبکه‌های عصبی چند لایه برای مدل‌سازی الگوهای پیچیده در داده‌ها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کند.
مثال: یادگیری عمیق در مدل‌های زبان مانند GPT-4 Ùˆ مدل‌های تولید تصویر مانند Stable Diffusion Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مدل‌های انتشار (Diffusion Models)
Diffusion Models
کلاسی از مدل‌های مولد Ú©Ù‡ با تبدیل تدریجی نویز تصادÙÛŒ به خروجی‌های Ø³Ø§Ø®ØªØ§Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡ØŒ تولید داده را یاد می‌گیرند.
مثال: Stable Diffusion با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تکنیک‌های انتشار، تصاویر واقع‌گرایانه را از درخواست‌های متنی ایجاد می‌کند.
جاسازی (Embedding)
Embedding
نمایش برداری عددی داده‌ها، Ú©Ù‡ اغلب برای ثبت معنای معنایی کلمات، تصاویر یا جملات Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: در NLPØŒ کلمه 'بانک' ممکن است جاسازی‌های مشابهی با 'پول' داشته باشد اما بسته به زمینه با 'کنار رودخانه' Ù…ØªÙØ§ÙˆØª باشد.
دوره (Epoch)
Epoch
یک تکرار کامل بر روی Ú©Ù„ مجموعه داده آموزشی در طول ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ آموزش یک مدل یادگیری ماشین.
مثال: اگر یک مجموعه داده دارای 1000 مثال باشد و یک مدل در طول آموزش همه آنها را یک بار ببیند، این یک دوره است.
هوش مصنوعی اخلاقی (Ethical AI)
Ethical AI
ÙلسÙÙ‡ طراØÛŒ Ùˆ استقرار Ú©Ù‡ تضمین می‌کند Ùناوری‌های هوش مصنوعی به صورت Ø´ÙØ§ÙØŒ Ù…Ù†ØµÙØ§Ù†Ù‡ Ùˆ مطابق با ارزش‌های اجتماعی عمل کنند.
مثال: یک ابزار استخدام هوش مصنوعی که شامل بررسی سوگیری برای جلوگیری از تبعیض علیه نامزدهای اقلیت است.
سیستم خبره (Expert System)
Expert System
یک سیستم هوش مصنوعی Ú©Ù‡ توانایی‌های تصمیم‌گیری یک متخصص انسانی را در یک ØÙˆØ²Ù‡ خاص با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از قوانین Ùˆ منطق تقلید می‌کند.
مثال: یک سیستم خبره Ú©Ù‡ در کشاورزی برای توصیه درمان Ù…ØØµÙˆÙ„ات بر اساس داده‌های خاک Ùˆ تاریخچه Ø¢ÙØ§Øª Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
هوش مصنوعی قابل ØªÙˆØ¶ÛŒØ (XAI) (Explainable AI (XAI))
Explainable AI (XAI)
سیستم‌های هوش مصنوعی Ú©Ù‡ برای قابل Ùهم کردن ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯Ù‡Ø§ÛŒ داخلی Ùˆ تصمیم‌گیری‌هایشان برای انسان‌ها طراØÛŒ شده‌اند Ùˆ اعتماد Ùˆ پاسخگویی را Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ می‌دهند.
مثال: یک هوش مصنوعی تشخیصی پزشکی Ú©Ù‡ نه تنها یک توصیه ارائه می‌دهد، بلکه ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ù…ÛŒâ€ŒØ¯Ù‡Ø¯ Ú©Ù‡ کدام علائم منجر به آن نتیجه شده‌اند.
یادگیری چند نمونه‌ای (Few-shot Learning)
Few-shot Learning
یک روش یادگیری ماشین Ú©Ù‡ در آن یک مدل با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تنها تعداد Ú©Ù…ÛŒ مثال برچسب‌دار آموزش داده یا تنظیم دقیق می‌شود.
مثال: Ø³ÙØ§Ø±Ø´ÛŒâ€ŒØ³Ø§Ø²ÛŒ یک LLM برای نوشتن ایمیل‌های ØÙ‚وقی پس از نمایش تنها 10 مثال به آن.
تنظیم دقیق (Fine-tuning)
Fine-tuning
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ Ú¯Ø±ÙØªÙ† یک مدل از پیش آموزش‌دیده Ùˆ آموزش بیشتر آن بر روی یک مجموعه داده جدید Ùˆ کوچکتر برای تخصصی کردن آن برای یک کار خاص.
مثال: تنظیم دقیق یک LLM عمومی مانند GPT بر روی اسناد داخلی ØÙ‚وقی برای ایجاد یک دستیار پیش‌نویس ØÙ‚وقی.
مدل پایه (Foundation Model)
Foundation Model
یک مدل در مقیاس بزرگ که بر روی داده‌های متنوع و گسترده آموزش دیده است و می‌تواند برای بسیاری از وظای٠پایین‌دستی تطبیق داده شود.
مثال: GPT-4 و PaLM 2 مدل‌های پایه‌ای هستند که قادر به خلاصه‌سازی، پرسش و پاسخ، ترجمه و موارد دیگر هستند.
منطق ÙØ§Ø²ÛŒ (Fuzzy Logic)
Fuzzy Logic
Ø´Ú©Ù„ÛŒ از منطق Ú©Ù‡ با مقادیر تقریبی به جای منطق باینری درست/نادرست سروکار دارد Ùˆ برای استدلال ØªØØª عدم قطعیت Ù…Ùید است.
مثال: در سیستم‌های کنترل آب Ùˆ هوا برای تنظیم دما بر اساس ورودی‌های ÙØ§Ø²ÛŒ مانند 'Ú©Ù…ÛŒ گرم' یا 'خیلی سرد' Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
شبکه مولد تخاصمی (GAN) (Generative Adversarial Network (GAN))
Generative Adversarial Network (GAN)
معماری مدل مولد Ú©Ù‡ در آن دو شبکه - یک مولد Ùˆ یک ممیز - برای بهبود Ú©ÛŒÙیت خروجی رقابت می‌کنند.
مثال: GANها برای ایجاد ویدئوهای دیپ‌Ùیک یا تولید عکس‌های Ù…ØØµÙˆÙ„ واقعی از طرØâ€ŒÙ‡Ø§ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شوند.
هوش مصنوعی مولد (Generative AI)
Generative AI
دسته‌ای از هوش مصنوعی Ú©Ù‡ می‌تواند Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ جدیدی - مانند متن، تصاویر، موسیقی یا ویدئو - از داده‌های آموزشی ایجاد کند.
مثال: ChatGPT پست‌های وبلاگ را تولید می‌کند یا Midjourney آثار هنری دیجیتال را از درخواست‌های متنی ایجاد می‌کند.
ترانسÙورمر از پیش آموزش‌دیده مولد (GPT) (Generative Pre-trained Transformer (GPT))
Generative Pre-trained Transformer (GPT)
کلاسی از مدل‌های زبان بزرگ Ú©Ù‡ توسط OpenAI توسعه ÛŒØ§ÙØªÙ‡ Ùˆ از معماری ترانسÙورمر Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کند Ùˆ بر روی مقادیر عظیمی از داده‌های متنی از پیش آموزش دیده است تا وظای٠مختل٠زبان را انجام دهد.
مثال: GPT-4 قادر به نوشتن مقالات، ترجمه زبان‌ها Ùˆ خلاصه‌سازی اسناد با ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ درخواست است.
الگوریتم ژنتیک (Genetic Algorithm)
Genetic Algorithm
تکنیک بهینه‌سازی الهام Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از انتخاب طبیعی Ú©Ù‡ در آن راه‌ØÙ„‌ها از طریق جهش، تقاطع Ùˆ انتخاب در طول زمان تکامل می‌یابند.
مثال: برای طراØÛŒ معماری‌های شبکه عصبی کارآمد با شبیه‌سازی بقای Ø§ØµÙ„Ø Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
توهم (Hallucination)
Hallucination
تولید Ù…ØØªÙˆØ§ÛŒ به ظاهر معتبر اما نادرست از نظر واقعی یا بی‌معنی توسط یک مدل هوش مصنوعی.
مثال: یک مدل زبان یک استناد ناموجود اختراع می‌کند یا ØÙ‚ایق تاریخی نادرست ارائه می‌دهد.
اکتشاÙÛŒ (Heuristic)
Heuristic
رویکرد عملی برای ØÙ„ مسئله Ú©Ù‡ راه‌ØÙ„ کامل را تضمین نمی‌کند اما برای اهدا٠Ùوری کاÙÛŒ است.
مثال: Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از یک قاعده سرانگشتی برای تخمین زمان تØÙˆÛŒÙ„ در یک سیستم هوش مصنوعی لجستیک.
ÙØ±Ø§Ù¾Ø§Ø±Ø§Ù…تر (Hyperparameter)
Hyperparameter
یک مقدار پیکربندی که قبل از آموزش یک مدل یادگیری ماشین تنظیم می‌شود، مانند نرخ یادگیری یا تعداد لایه‌ها.
مثال: تنظیم اندازه دسته از 32 به 128 برای بهبود سرعت آموزش و عملکرد مدل.
استنتاج (Inference)
Inference
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از یک مدل یادگیری ماشین آموزش‌دیده برای انجام پیش‌بینی‌ها یا تولید خروجی از داده‌های ورودی جدید.
مثال: Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از یک مدل GPT تنظیم دقیق شده برای پیش‌نویس ایمیل‌ها برای تیم پشتیبانی مشتری.
تشخیص قصد (Intent Detection)
Intent Detection
وظیÙه‌ای در درک زبان طبیعی Ú©Ù‡ در آن سیستم هد٠یا منظور کاربر را در یک پیام شناسایی می‌کند.
مثال: در یک چت‌بات، تشخیص 'من می‌خواهم پرواز رزرو کنم' به عنوان قصد رزرو Ø³ÙØ±.
اینترنت اشیا (IoT) (Internet of Things (IoT))
Internet of Things (IoT)
شبکه‌ای از دستگاه‌های Ùیزیکی متصل Ú©Ù‡ با سنسورها، Ù†Ø±Ù…â€ŒØ§ÙØ²Ø§Ø± Ùˆ سایر Ùناوری‌ها تعبیه شده‌اند تا داده‌ها را جمع‌آوری Ùˆ تبادل کنند.
مثال: ترموستات‌ها Ùˆ یخچال‌های هوشمند Ú©Ù‡ داده‌های Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ را گزارش می‌دهند Ùˆ تنظیمات را با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تØÙ„یل‌های هوش مصنوعی تنظیم می‌کنند.
ØªÙØ³ÛŒØ±Ù¾Ø°ÛŒØ±ÛŒ (Interpretability)
Interpretability
میزان درک انسان از مکانیسم‌های داخلی یک مدل یادگیری ماشین Ùˆ ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ تصمیم‌گیری آن.
مثال: یک درخت تصمیم نسبت به یک شبکه عصبی عمیق قابل ØªÙØ³ÛŒØ±ØªØ± است زیرا تصمیمات آن قابل ردیابی هستند.
نوت‌بوک ژوپیتر (Jupyter Notebook)
Jupyter Notebook
Ù…ØÛŒØ· Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§ØªÛŒ تعاملی منبع باز Ú©Ù‡ به کاربران اجازه می‌دهد کد بنویسند، خروجی‌ها را تجسم کنند Ùˆ تجزیه Ùˆ تØÙ„یل را در یک رابط ÙˆØ§ØØ¯ مستند کنند.
مثال: دانشمندان داده از نوت‌بوک‌های ژوپیتر برای نمونه‌سازی مدل‌های یادگیری ماشین Ùˆ اشتراک‌گذاری نتایج Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کنند.
K-نزدیک‌ترین همسایه (KNN) (K-Nearest Neighbours (KNN))
K-Nearest Neighbours (KNN)
یک الگوریتم ساده Ùˆ غیرپارامتری یادگیری ماشین Ú©Ù‡ برای طبقه‌بندی Ùˆ رگرسیون Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود. این الگوریتم بر اساس نزدیک‌ترین مثال‌های آموزشی در ÙØ¶Ø§ÛŒ ویژگی، تصمیم می‌گیرد.
مثال: برای طبقه‌بندی یک میوه جدید به عنوان سیب یا گلابی، KNN بررسی می‌کند که کدام میوه‌های برچسب‌دار از نظر شکل و رنگ نزدیک‌تر هستند.
گرا٠دانش (Knowledge Graph)
Knowledge Graph
ساختار داده‌ای Ú©Ù‡ از گره‌ها Ùˆ یال‌ها برای نمایش Ùˆ ذخیره ØªÙˆØ¶ÛŒØØ§Øª مرتبط از موجودیت‌ها Ùˆ روابط آن‌ها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کند.
مثال: پنل دانش Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ توسط یک گرا٠دانش Ú©Ù‡ موجودیت‌هایی مانند Ø§ÙØ±Ø§Ø¯ØŒ مکان‌ها Ùˆ رویدادها را به هم متصل می‌کند، نیرو می‌گیرد.
بهینه‌سازی مدل یادگیری زبان (LLMO) (Language Learning Model Optimisation (LLMO))
Language Learning Model Optimisation (LLMO)
تکنیک‌هایی Ú©Ù‡ برای بهبود عملکرد، کارایی یا سازگاری مدل‌های زبان بزرگ برای وظای٠یا ØÙˆØ²Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ÛŒ خاص Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شوند.
مثال: Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از کوانتیزاسیون Ùˆ تنظیم دقیق دستورالعمل برای بهینه‌سازی یک LLM برای Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ سازمانی.
مدل زبان بزرگ (LLM) (Large Language Model (LLM))
Large Language Model (LLM)
نوعی مدل یادگیری عمیق که بر روی مقادیر عظیمی از داده‌های متنی آموزش دیده و قادر به تولید، درک و استدلال با زبان انسان است.
مثال: ChatGPT و Claude LLMهایی هستند که برای کمک در نوشتن، کدنویسی و پاسخ به سوالات آموزش دیده‌اند.
ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ (Latent Space)
Latent Space
نمایش انتزاعی با ابعاد بالا Ú©Ù‡ در آن ورودی‌های مشابه نزدیک به هم گروه‌بندی می‌شوند Ùˆ در مدل‌های مولد Ùˆ جاسازی‌ها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شوند.
مثال: در تولید تصویر، دستکاری ÙØ¶Ø§ÛŒ Ù†Ù‡ÙØªÙ‡ می‌تواند ویژگی‌هایی مانند روشنایی یا Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª را تغییر دهد.
نرخ یادگیری (Learning Rate)
Learning Rate
یک ÙØ±Ø§Ù¾Ø§Ø±Ø§Ù…تر کلیدی در آموزش Ú©Ù‡ میزان تنظیم وزن‌های مدل را نسبت به گرادیان خطا کنترل می‌کند.
مثال: نرخ یادگیری بالا ممکن است منجر به عبور از ØØ¯Ø§Ù‚ل‌ها شود، در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ نرخ بسیار پایین Ù¾ÛŒØ´Ø±ÙØª آموزش را کند می‌کند.
یادگیری ماشین (ML) (Machine Learning (ML))
Machine Learning (ML)
شاخه‌ای از هوش مصنوعی Ú©Ù‡ به سیستم‌ها امکان می‌دهد از داده‌ها یاد بگیرند Ùˆ عملکرد را بدون برنامه‌ریزی ØµØ±ÛŒØ Ø¨Ù‡Ø¨ÙˆØ¯ بخشند.
مثال: Ùیلترهای هرزنامه از یادگیری ماشین برای طبقه‌بندی ایمیل‌ها به عنوان هرزنامه یا غیر هرزنامه بر اساس مثال‌های گذشته Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کنند.
رانش مدل (Model Drift)
Model Drift
پدیده‌ای Ú©Ù‡ در آن دقت یک مدل به دلیل تغییرات در داده‌ها یا Ù…ØÛŒØ· در طول زمان کاهش می‌یابد.
مثال: یک مدل تشخیص تقلب با تکامل تاکتیک‌های تقلب، دقت کمتری پیدا می‌کند.
آموزش مدل (Model Training)
Model Training
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ تغذیه داده‌ها به یک مدل یادگیری ماشین Ùˆ تنظیم پارامترهای آن برای ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ کردن خطا.
مثال: آموزش یک موتور توصیه بر روی تاریخچه خرید مشتری برای پیشنهاد Ù…ØØµÙˆÙ„ات جدید.
هوش مصنوعی چندوجهی (Multimodal AI)
Multimodal AI
سیستم‌های هوش مصنوعی که قادر به پردازش و ادغام چندین نوع داده مانند متن، تصاویر، صدا و ویدئو هستند.
مثال: مدلی مانند GPT-4 Vision Ú©Ù‡ می‌تواند متن را بخواند Ùˆ تصاویر را همزمان ØªÙØ³ÛŒØ± کند.
پردازش زبان طبیعی (NLP) (Natural Language Processing (NLP))
Natural Language Processing (NLP)
زیرمجموعه‌ای از هوش مصنوعی که بر تعامل بین کامپیوترها و زبان‌های انسانی (طبیعی) تمرکز دارد. این امر به ماشین‌ها امکان می‌دهد به زبان انسان بخوانند، درک کنند و پاسخ دهند.
مثال: NLP در دستیارهای صوتی، برنامه‌های ترجمه زبان Ùˆ چت‌بات‌ها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
شبکه عصبی (Neural Network)
Neural Network
مدل یادگیری ماشین الهام Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ از ساختار مغز انسان، متشکل از لایه‌هایی از گره‌های متصل (نورون‌ها).
مثال: شبکه‌های عصبی پشت مدل‌های یادگیری عمیق مورد Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ در تشخیص تصویر Ùˆ صدا هستند.
نویز (Noise)
Noise
اطلاعات تصادÙÛŒ یا نامربوط در داده‌ها Ú©Ù‡ می‌تواند الگوهای معنی‌دار را مبهم کرده Ùˆ بر عملکرد مدل تأثیر منÙÛŒ بگذارد.
مثال: خطاهای سنسور یا ورودی‌های داده پر از غلط املایی را می‌توان نویز در نظر Ú¯Ø±ÙØª.
هستی‌شناسی (Ontology)
Ontology
چارچوب Ø³Ø§Ø®ØªØ§Ø±ÛŒØ§ÙØªÙ‡â€ŒØ§ÛŒ Ú©Ù‡ Ù…ÙØ§Ù‡ÛŒÙ… را در یک ØÙˆØ²Ù‡ دسته‌بندی Ùˆ تعری٠می‌کند Ùˆ روابط بین آن‌ها را مشخص می‌سازد، Ú©Ù‡ اغلب در سیستم‌های هوش مصنوعی معنایی Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: یک هستی‌شناسی در مراقبت‌های بهداشتی ممکن است Ù†ØÙˆÙ‡ ارتباط علائم با بیماری‌ها Ùˆ درمان‌ها را تعری٠کند.
بیش‌برازش (Overfitting)
Overfitting
خطای مدل‌سازی Ú©Ù‡ در آن یک مدل یادگیری ماشین نویز را در داده‌های آموزشی ثبت می‌کند Ùˆ عملکرد ضعیÙÛŒ در داده‌های جدید دارد.
مثال: مدلی Ú©Ù‡ پاسخ‌های آموزشی را ØÙظ می‌کند اما نمی‌تواند داده‌های تست دیده نشده را مدیریت کند، بیش‌برازش شده است.
تØÙ„یل پیش‌بینانه (Predictive Analytics)
Predictive Analytics
Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از داده‌ها، الگوریتم‌ها Ùˆ هوش مصنوعی برای شناسایی Ø§ØØªÙ…ال نتایج آینده بر اساس داده‌های تاریخی.
مثال: Ø®Ø±Ø¯Ù‡â€ŒÙØ±ÙˆØ´Ø§Ù† از تØÙ„یل پیش‌بینانه برای پیش‌بینی تقاضا برای Ù…ØØµÙˆÙ„ات خاص Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کنند.
پیش‌آموزش (Pre-training)
Pre-training
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ آموزش اولیه یک مدل بر روی یک مجموعه داده بزرگ Ùˆ عمومی قبل از تنظیم دقیق آن برای وظای٠خاص.
مثال: مدل‌های GPT قبل از Ø³ÙØ§Ø±Ø´ÛŒâ€ŒØ³Ø§Ø²ÛŒ برای چت‌بات‌های خدمات مشتری، بر روی پیکره‌های بزرگ پیش‌آموزش داده می‌شوند.
مهندسی پرامپت (Prompt Engineering)
Prompt Engineering
هنر و علم ساخت درخواست‌های مؤثر برای هدایت خروجی مدل‌های زبان بزرگ.
مثال: Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù† دستورالعمل‌های سیستمی مانند 'به عنوان یک معلم مودب پاسخ دهید' نمونه‌ای از مهندسی پرامپت است.
کوانتیزاسیون (Quantisation)
Quantisation
تکنیک ÙØ´Ø±Ø¯Ù‡â€ŒØ³Ø§Ø²ÛŒ مدل Ú©Ù‡ تعداد بیت‌های مورد Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ برای نمایش وزن‌ها Ùˆ ÙØ¹Ø§Ù„‌سازی‌ها را کاهش می‌دهد Ùˆ کارایی را Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ می‌دهد.
مثال: کوانتیزاسیون یک مدل از 32 بیت به 8 بیت، عملکرد را در دستگاه‌های تلÙÙ† همراه بهبود می‌بخشد.
Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§Øª کوانتومی (Quantum Computing)
Quantum Computing
پارادایم جدیدی از Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§Øª مبتنی بر مکانیک کوانتومی Ú©Ù‡ پتانسیل قابلیت‌های پردازش نمایی را دارد.
مثال: Ù…ØØ§Ø³Ø¨Ø§Øª کوانتومی ممکن است در نهایت آموزش هوش مصنوعی را ÙØ±Ø§ØªØ± از Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ÛŒØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ کلاسیک تسریع کند.
موتور استنتاج (Reasoning Engine)
Reasoning Engine
سیستمی در هوش مصنوعی Ú©Ù‡ با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از قوانین یا الگوریتم‌های استنتاج، نتایج منطقی را از مجموعه‌ای از ØÙ‚ایق یا داده‌ها استخراج می‌کند.
مثال: یک ابزار تشخیص هوش مصنوعی از یک موتور استنتاج برای استنباط شرایط پزشکی Ø§ØØªÙ…الی بر اساس علائم Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کند.
یادگیری تقویتی (RL) (Reinforcement Learning (RL))
Reinforcement Learning (RL)
ØÙˆØ²Ù‡â€ŒØ§ÛŒ از یادگیری ماشین Ú©Ù‡ در آن عامل‌ها با تعامل با Ù…ØÛŒØ· خود برای به ØØ¯Ø§Ú©Ø«Ø± رساندن پاداش تجمعی یاد می‌گیرند.
مثال: رباتی Ú©Ù‡ با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از تکنیک‌های RL با آزمون Ùˆ خطا راه Ø±ÙØªÙ† را یاد می‌گیرد.
یادگیری تقویتی با بازخورد انسانی (RLHF) (Reinforcement Learning with Human Feedback (RLHF))
Reinforcement Learning with Human Feedback (RLHF)
روش یادگیری Ú©Ù‡ در آن ØªØ±Ø¬ÛŒØØ§Øª انسانی سیگنال پاداش هوش مصنوعی را هدایت می‌کند Ùˆ اغلب در تنظیم دقیق مدل‌های زبان Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: ChatGPT با RLHF آموزش داده شد تا پاسخ‌های Ù…Ùیدتر Ùˆ ایمن‌تری تولید کند.
تولید Ø§ÙØ²ÙˆØ¯Ù‡ بازیابی (RAG) (Retrieval-Augmented Generation (RAG))
Retrieval-Augmented Generation (RAG)
روشی که بازیابی اطلاعات را با تولید ترکیب می‌کند، که در آن یک LLM اسناد مرتبط را برای بهبود پاسخ خود بازیابی می‌کند.
مثال: یک دستیار هوش مصنوعی مشخصات Ù…ØØµÙˆÙ„ را بازیابی Ùˆ استناد می‌کند در ØØ§Ù„ÛŒ Ú©Ù‡ پاسخی به یک سوال ÙÙ†ÛŒ تولید می‌کند.
یادگیری خودنظارتی (Self-Supervised Learning)
Self-Supervised Learning
رویکرد آموزشی Ú©Ù‡ در آن مدل با تولید برچسب‌های خود از داده‌های خام، الگوها را یاد می‌گیرد Ùˆ وابستگی به داده‌های ØØ§Ø´ÛŒÙ‡â€ŒÙ†ÙˆÛŒØ³ÛŒ شده توسط انسان را کاهش می‌دهد.
مثال: BERT با یادگیری خودنظارتی با پیش‌بینی کلمات گمشده در متن آموزش داده می‌شود.
جستجوی معنایی (Semantic Search)
Semantic Search
تکنیک جستجو Ú©Ù‡ قصد کاربر Ùˆ معنای متنی را درک می‌کند، نه Ùقط تطابق کلمات کلیدی.
مثال: جستجوی 'چگونه شیر آب نشتی را تعمیر کنیم' ØØªÛŒ اگر عبارت 'شیر آب نشتی' در سند وجود نداشته باشد، راهنماهایی را برمی‌گرداند.
تØÙ„یل Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª (Sentiment Analysis)
Sentiment Analysis
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ شناسایی Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§ØªØŒ نظرات یا نگرش‌ها در متن، Ú©Ù‡ اغلب به عنوان مثبت، منÙÛŒ یا خنثی طبقه‌بندی می‌شود.
مثال: تجزیه Ùˆ تØÙ„یل توییت‌ها برای سنجش واکنش عمومی به یک Ù…ØØµÙˆÙ„ جدید.
تصادÙÛŒ (Stochastic)
Stochastic
شامل Ø±ÙØªØ§Ø± تصادÙÛŒ یا Ø§ØØªÙ…الی، Ú©Ù‡ اغلب در هوش مصنوعی مولد Ùˆ الگوریتم‌های بهینه‌سازی Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: خروجی GPT-4 به دلیل ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ رمزگشایی تصادÙÛŒ آن برای ورودی یکسان Ù…ØªÙØ§ÙˆØª است.
هوش مصنوعی قوی (Strong AI)
Strong AI
همچنین به عنوان هوش مصنوعی عمومی (AGI) شناخته می‌شود، به ماشین‌هایی با قابلیت‌های شناختی در Ø³Ø·Ø Ø§Ù†Ø³Ø§Ù† در تمام ØÙˆØ²Ù‡â€ŒÙ‡Ø§ اشاره دارد.
مثال: یک هوش مصنوعی آینده Ú©Ù‡ می‌تواند به طور مستقل رمان بنویسد، شهرها را برنامه‌ریزی کند Ùˆ معضلات اخلاقی را به یک اندازه خوب ØÙ„ کند.
هوش مصنوعی Ùوق‌العاده (SAI) (Super Artificial Intelligence (SAI))
Super Artificial Intelligence (SAI)
یک هوش مصنوعی نظری Ú©Ù‡ هوش انسانی را در تمام جنبه‌ها - استدلال، خلاقیت، هوش عاطÙÛŒ Ùˆ غیره - به شدت برتری می‌دهد.
مثال: یک SAI به طور نظری می‌تواند علوم Ùˆ ÙلسÙه‌های جدید را به طور مستقل توسعه دهد.
یادگیری نظارت‌شده (Supervised Learning)
Supervised Learning
تکنیک یادگیری ماشین که در آن مدل‌ها بر روی داده‌های برچسب‌دار آموزش داده می‌شوند تا نگاشت‌های ورودی-خروجی را یاد بگیرند.
مثال: آموزش یک مدل برای طبقه‌بندی ایمیل‌ها به عنوان هرزنامه یا غیر هرزنامه با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از مثال‌های تاریخی.
داده‌های مصنوعی (Synthetic Data)
Synthetic Data
داده‌های تولید شده مصنوعی Ú©Ù‡ داده‌های دنیای واقعی را شبیه‌سازی می‌کنند Ùˆ اغلب برای آموزش زمانی Ú©Ù‡ داده‌های واقعی کمیاب یا ØØ³Ø§Ø³ هستند Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شوند.
مثال: ایجاد تصاویر پزشکی مصنوعی برای آموزش مدل‌های تشخیصی بدون نقض ØØ±ÛŒÙ… خصوصی بیمار.
توکن (Token)
Token
ÙˆØ§ØØ¯ÛŒ از متن Ú©Ù‡ توسط LLMها پردازش می‌شود - معمولاً یک کلمه یا قطعه کلمه.
مثال: جمله 'Hello world!' به 3 توکن تقسیم می‌شود: 'Hello'، 'world' و '!'.
توکن‌سازی (Tokenisation)
Tokenisation
ÙØ±Ø¢ÛŒÙ†Ø¯ شکستن متن به توکن‌ها برای پردازش توسط یک مدل.
مثال: در NLP، 'ChatGPT is great' به ['Chat', 'G', 'PT', 'is', 'great'] تبدیل می‌شود.
یادگیری انتقالی (Transfer Learning)
Transfer Learning
Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از دانش از یک کار برای بهبود یادگیری در یک کار مرتبط دیگر، کاهش زمان آموزش Ùˆ نیاز به داده.
مثال: تنظیم دقیق مدلی Ú©Ù‡ بر روی متن انگلیسی آموزش دیده است برای انجام تØÙ„یل Ø§ØØ³Ø§Ø³Ø§Øª در زبان دیگر.
ترانسÙورمر (Transformer)
Transformer
معماری شبکه عصبی Ú©Ù‡ از مکانیزم‌های توجه برای مدل‌سازی داده‌های متوالی Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌کند Ùˆ به طور گسترده در LLMها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: BERTØŒ GPT Ùˆ T5 همگی مدل‌های مبتنی بر ترانسÙورمر هستند.
کم‌برازش (Underfitting)
Underfitting
زمانی Ú©Ù‡ یک مدل بیش از ØØ¯ ساده است تا الگوهای داده‌های آموزشی را ثبت کند Ùˆ منجر به عملکرد ضعی٠می‌شود.
مثال: یک مدل خطی که سعی در پیش‌بینی طبقه‌بندی‌های پیچیده تصویر دارد ممکن است کم‌برازش شود.
یادگیری بدون نظارت (Unsupervised Learning)
Unsupervised Learning
رویکرد یادگیری که در آن مدل‌ها الگوها یا خوشه‌ها را در داده‌های بدون برچسب شناسایی می‌کنند.
مثال: گروه‌بندی مشتریان بر اساس Ø±ÙØªØ§Ø± خرید بدون برچسب‌های از پیش تعری٠شده.
قصد کاربر (User Intent)
User Intent
هد٠یا منظور پشت درخواست یا تعامل کاربر.
مثال: کاربری Ú©Ù‡ 'چگونه کیک بپزد' را تایپ می‌کند، Ø§ØØªÙ…الاً قصد دارد دستور پخت را پیدا کند.
مجموعه اعتبارسنجی (Validation Set)
Validation Set
زیرمجموعه‌ای از داده‌ها Ú©Ù‡ برای ارزیابی عملکرد مدل در طول آموزش Ùˆ تنظیم ÙØ±Ø§Ù¾Ø§Ø±Ø§Ù…ترها Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: برای تشخیص بیش‌برازش قبل از تست نهایی Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
پایگاه داده برداری (Vector Database)
Vector Database
پایگاه داده‌ای Ú©Ù‡ برای ذخیره Ùˆ جستجوی جاسازی‌های برداری مورد Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ در وظای٠هوش مصنوعی مانند جستجوی شباهت Ùˆ RAG طراØÛŒ شده است.
مثال: Pinecone و Weaviate پایگاه‌های داده برداری برای ذخیره جاسازی‌های متن یا تصویر هستند.
جاسازی برداری (Vector Embedding)
Vector Embedding
نمایش عددی داده‌ها Ú©Ù‡ معنای معنایی Ùˆ روابط را در یک ÙØ¶Ø§ÛŒ برداری ØÙظ می‌کند.
مثال: کلمات 'پادشاه' Ùˆ 'ملکه' جاسازی‌های مشابهی با ØªÙØ§ÙˆØªâ€ŒÙ‡Ø§ÛŒ ظری٠جنسیتی دارند.
دستیار مجازی (Virtual Assistant)
Virtual Assistant
یک عامل Ù†Ø±Ù…â€ŒØ§ÙØ²Ø§Ø±ÛŒ با قدرت هوش مصنوعی Ú©Ù‡ به کاربران در تکمیل وظای٠از طریق مکالمه یا دستورات صوتی Ú©Ù…Ú© می‌کند.
مثال: سیری، الکسا Ùˆ دستیار Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ دستیارهای مجازی Ù…ØØ¨ÙˆØ¨ هستند.
تشخیص صدا (Voice Recognition)
Voice Recognition
Ùناوری Ú©Ù‡ زبان Ú¯ÙØªØ§Ø±ÛŒ را ØªÙØ³ÛŒØ± Ùˆ به متن یا عمل تبدیل می‌کند.
مثال: تایپ صوتی و دستورات صوتی به سیستم‌های تشخیص صدا متکی هستند.
هوش مصنوعی ضعی٠(Weak AI)
Weak AI
سیستم‌های هوش مصنوعی Ú©Ù‡ برای انجام یک کار خاص Ùˆ Ù…ØØ¯ÙˆØ¯ بدون هوش عمومی طراØÛŒ شده‌اند.
مثال: یک هوش مصنوعی شطرنج‌باز که نمی‌تواند زبان را درک کند یا رانندگی کند، نمونه‌ای از هوش مصنوعی ضعی٠است.
خراش وب (Web Scraping)
Web Scraping
استخراج خودکار اطلاعات از وب‌سایت‌ها، Ú©Ù‡ اغلب برای جمع‌آوری داده‌های آموزشی یا نظارت بر Ù…ØØªÙˆØ§ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: خراشیدن لیست‌های املاک برای آموزش مدل ارزش‌گذاری املاک.
وزن (Weight)
Weight
پارامتری در شبکه‌های عصبی که قدرت تأثیر یک گره بر گره دیگر را تعیین می‌کند.
مثال: وزن‌ها در طول آموزش برای ØØ¯Ø§Ù‚Ù„ کردن خطای مدل تنظیم می‌شوند.
نجوا (Whisper)
Whisper
مدل تبدیل Ú¯ÙØªØ§Ø± به متن توسعه ÛŒØ§ÙØªÙ‡ توسط OpenAI Ú©Ù‡ قادر به رونویسی صدا به زبان‌های مختل٠است.
مثال: نجوا می‌تواند سخنرانی‌ها و پادکست‌ها را با دقت بالا رونویسی کند.
YAML (YAML)
YAML
قالب قابل خواندن توسط انسان برای سریال‌سازی داده‌ها، Ú©Ù‡ معمولاً برای ÙØ§ÛŒÙ„‌های پیکربندی در گردش کار یادگیری ماشین Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: تعری٠پارامترهای مدل در یک ÙØ§ÛŒÙ„ YAML برای آموزش در PyTorch.
یادگیری بدون نمونه (Zero-shot Learning)
Zero-shot Learning
توانایی مدلی برای انجام وظایÙÛŒ Ú©Ù‡ هرگز به طور ØµØ±ÛŒØ Ø¨Ø± روی آن‌ها آموزش ندیده است با Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ از دانش عمومی.
مثال: مدلی Ú©Ù‡ به سوالات ØÙ‚وقی پاسخ می‌دهد، ØØªÛŒ اگر به طور خاص بر روی داده‌های ØÙ‚وقی آموزش ندیده باشد.
زتابایت (Zettabyte)
Zettabyte
ÙˆØ§ØØ¯ÛŒ از داده‌های دیجیتال برابر با یک سکستیلیون (10^21) بایت، Ú©Ù‡ اغلب برای توصی٠مقیاس داده‌های اینترنت Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ می‌شود.
مثال: تراÙیک جهانی اینترنت در سال 2016 از 1 زتابایت در سال ÙØ±Ø§ØªØ± Ø±ÙØª.